Blog for Nameless-Value

novel, essay, poetry, criticism, diary

که مرد و من Part1

که مرد با هم در ارتش اما من متنفر بودم یکی با این وجود من او را دوباره پس از مدتها روز بعد با این وجود پس از من می خواهم یک روز دیگر بدون داشتن ملاقات با او را به خاطر من تغییر موقعیت در کار من گاهی اوقات به یاد داشته باشید که او یا او عاشق مثل من با وجود که من او را دوست ندارم اما حتی احساسات خود را می تواند قابل فهم باشد.


بدون نیاز به هر گونه تشکر از کلمات از هر کسی بدون نیاز به تحسین شدن توسط هر کسی فقط همه من می خواهم این است که قادر به صرف زندگی من پس با خیال راحت دیگر همه چیز می تواند فقط عجیب اضافه شده چیزی که به من هیچ بیشتر از آن برخورد فوق العاده نمی تواند لزوما اما کسی که من یک بار ملاقات باید امن در حال حاضر تنها که احساس اشغال ذهن من, هر چیز دیگر می تواند بی معنی در حال حاضر در حال حاضر من.


با این حال او منزجر کننده همکار بود ، حتی این واقعیت هرگز نمی تواند خیلی جدایی ناپذیر باشد.


این باید فلسفه من باشد ، اما این موضوع خیلی افتخار نیست ، فقط من آن را خیلی طبیعی احساس می کنم ، فقط این ذهن در هر زمان با من است.


در نهایت پس از چند سنین عبور خواهد که من در ترک را در هر محل و برخی از مکان های دیگر می تواند ما مقاومت مقصد که چیزی که هرگز نباید تبعیض قائل کسی که چیزی است که ما در زندگی نه چندان خاص فاصله باید وجود ندارد و از سایت ما را به عنوان تنها زمینه برای ما به عنوان تقریبا وضعیت مشابهی دارد.


که چیزی که برای ما نمی تواند تا به هر مرد کشور و ما بسیار متفاوت, شما می بینید, که بود تا فوق العاده نیست, اما جهان نه چندان بدبین برای ما, میدونی.


همه چیز هرگز نمی تواند خیلی جدی از راه دور هم که جنبه واقعی می تواند بسیار کمی فوق العاده چون من در حال حاضر هیچ ذهن به دریافت بسیار فوق العاده و نه خیلی فوق العاده جلسه تنها با داشتن گاهی اوقات خیلی خوب خاطره می تواند به من در هر زمان من می دانم که کل ذهن من در حال حاضر هیچ مبهم ذهن لازم است به من که هرگز نباید طوری بدتر از هر چیز امیدوار چپ می تواند به هر جوان آنهایی است که می شود خوب شما را در درک.


فقط من می خواهم در حال حاضر همه چیز ‘d ملاقات تا کنون به یادآور و نوشتن همه آنها را به همه نسل جوان و آنهایی که برای ما تنها این احساسات گاهی شعله های ذهن من احتمالا که مرد در جایی دیگری من هیچ نظری ندارم باید تا دو طرف مشخص است که ذهن است بنابراین به طور طبیعی برگزار شد در ذهن من, همه من تقریبا زمان است.


هیچ مردی بدون زن هیچ کشوری بدون شغل بدون ایدئولوژی خاص و ایده خاص هیچ امتیاز حداقل من شاید چیزی که حتی نمی تواند چندان از راه دور تا زمانی که او هنوز زنده است.


هرگز حتی او احتمالا مرده که چیزی که هرگز نمی تواند چندان از راه دور با هم به طوری که باید در زندگی به من که مرد و هر یک بعدی برای ما, شما را ببینید!


(برای ادامه)


جان 25ام. 2021