Blog for Nameless-Value

novel, essay, poetry, criticism, diary

بازی گوسفند ولگرد آنها را گرگ می سازد

شب نهفته به نظر می رسد و نه به وضوح به آنها را در عشق زایش, حتی اگر واقعا دیده می شود تا مه آلود.




آنها در خیابان گمراه تنها آینده باور خود را ببینید, چیزی که در اطراف آنها به آنها می دهد هیچ چیز.




چگونه شب دیده می شود به این معنا نیست بسیار.




قلب و ذهن خود را باید به ابعاد ناشناس کشیده.




اراده خود را منطبق دانستن آن آنها با هم آنها را گرگ.




گرگ تنها با هم در شب!




گرگ تنها عمیقا در عشق!




آنها پرتاب تمام واقعیت ولگرد, چون آنها باید راه خود را با داشتن هیچ ولگرد را انتخاب کنید, چون گرگ هیچ ولگرد, آنها از همان ابتدا تنها تصمیم شخصی.




بازی گوسفند ولگرد متقابلا آنها را گرگ در اواخر شب!




زندگی تنها اقدام همه توسط خود آغاز شده.




آنها هیچ سوال در اطراف راه رفتن و اقدام خود را.




گرفتن چیز نهایی به معنی دادن دیگر همه چیز.




آنها پس از ملاقات با هم برای اولین بار ماهیت خیانت ناشناخته خود را به حال آنها ذاتا به حال.




گرگ تنها با هم در شروع!




گرگ تنها با هم در خیانت!




آنها پیشبرد تخریب همه چیز. چون آنها ادامه دادن تا همه چیز اما اراده خود را در عشق.




بازی گوسفند ولگرد متقابلا آنها را گرگ در تمام طول روز را.




آنها دیگر ولگرد دارند, آنها تنها عشق خود را نگه دارید رفتن بر روی آینده ای ناشناخته, اما این چیزی که آنها را بسیار تحت تاثیر قرار نمی.




سپیده دم خود را باید آمده, هیچ ایده به کجا بروید, اما دست صبح جدید بیش از تنها به آنها امید.




بیان آنها هیچ اضطراب. تنها امید جرقه است.








آوريل. 28ام. 2021